مصاحبه رادیو فردا با احمد منتظری و محسن سازگارا 6 دی ماه 1383

احمد منتظري، فرزند آيت الله منتظري روحاني ارشد شيعه اعلام کرد: نظر پدرش را در خصوص مخالفت وي با برپايي يک رفراندوم در زير نظارت سازمان ملل متحد اشتباه فهميده است و پدرش با چنين طرحي مخالف نيست. با اين حال احمد منتظري تاکيد کرد پدرش کماکان با طرح اخير به دلايل نحوه برگزاري آن مخالف است، هرچند با انديشه رفراندوم مخالفتي ندارد. محسن سازگارا، يکي از مبتکران طرح رفراندوم در مصاحبه با رادیو فردا مي گويد: پرسش از مرجع تقليد در اين موارد هرچند لزومي ندارد اما اهميت سياسي دارد. وی می گوید: ابراز نظر آقاي منتظري مهم است و مي تواند نشان دهد در عالم نظر، نظر ديگري هم هست و هيچ نوع مغايرتي با شرع و دين ندارد.

Continue reading “مصاحبه رادیو فردا با احمد منتظری و محسن سازگارا 6 دی ماه 1383”

فراخوان برای تغيير قانون اساسی ايران BBC PERSIAN آذر ماه 83

شماری از اصلاح طلبان و منتقدين حکومت جمهوری اسلامی ايران در اينترنتی به جلب حمايت از انجام يک همه پرسی در ايران پرداخته اند.
به پيشنهاد آنها هدف از اين همه پرسی تشکيل يک مجلس موسسان است برای تدوين يک قانون اساسی نوين.

امضا کنندگان اين فراخوان که در ميان آنها نام کسانی مانند محسن سازگارا، مهرانگيز کار، محمد ملکی و علی افشاری ديده می شود می گويند که امکان اصلاح نظام سياسی فعلی کشور به هيج صورتی متصور نيست مگر از طريق تغيير در قانون اساسی.
BBC PERSIAN

محسن سازگارا می گويد مهمترين عامل تجربه 8 سال گذشته است که مردم خواسته های خود را با شرکت يا عدم شرکت در انتخابات ها نشان دادند ولی به ديوار قانون اساسی برخوردند.

Continue reading “فراخوان برای تغيير قانون اساسی ايران BBC PERSIAN آذر ماه 83”

سیزده جواب به سیزده سؤال 26 آذر 1383

طرح موضوع به صورت فراخوانی برای امضای یک درخواست به عنوان گامی در جهت تعمیق و توسعه فکر رفراندوم از چند ماه پیش درایران آغاز شد. نه به سلطنت ربط داشته است و نه به جمهوریت. ابتکار نسل جوان کشور و رهبران جنبش دانشجویی بوده است.این دست اندر کاران نیز تا آنجا که دستشان می رسیده است در ایران با بسیاری از اشخاص و گروه های سیاسی صحبت کرده و آنها رادر جریان گذاشته و خواهان امضای آنان شده بودند. عده ای مخالفت کرده و عده ای نیز ضمن موافقت امضای خود را به بعد موکول کرده بودند

Continue reading “سیزده جواب به سیزده سؤال 26 آذر 1383”

نامه سرگشاده به هموطن گرامی آقای محسن سازگارا حسن ماسالی

جناب آقای سازگارا

شما به اتفاق چند نفر دیگر از کوشندگان سیاسی، دانشجویی و حقوق بشر در داخل و خارج از کشور، اخیراً انجام یک همه پرسی(رفراندم) را مطرح کرده اید که خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم ایرن می باشد. به همین دلیل تاکنون تعدادی از کوشندگان سیاسی و آزادیخواهان آن را امضا کرده اند و از جمله خودم و بسیاری از دوستانم از آن پشتیبانی کرده ایم.همانطور که آگاهی داریدطرح انجام همه پرسی یارفراندم ساختارشکن مدتها بود که به وسیله آقای دکتر حسین باقرزاده، حشمت الله طبرزدی و شاهزاده پهلوی و محافل دیگر مطرح شده بودند. مشکل اساسی که تاکنون وجود داشته این بود که شرایط لازم و راهکارهای تحقق این خواست ملی و مردمی فراهم نشده بودند زیرا
1- ساختار رژیم دین سالاری حاکم در ایران به گونه ای است که هیچ گونه تحول دموکراتیکی را پذیرا نیست.
2- اپوزیسیون دموکرات ایران هنوز در تفرقه به سر می برند و از قدرت و اعتبار اجتماعی و بین المللی برخوردار نیستند
3- اکثریت مردم ناراضی کشور از سازمان یافتگی کافی برخوردار نیستند و به گروه های سیاسی مدعی آزادیخواهی نیز به خاطر عملکردهایشان چندان اعتماد نمی کنند

Continue reading “نامه سرگشاده به هموطن گرامی آقای محسن سازگارا حسن ماسالی”

فراخوان ملی برگزاری رفراندم – آذر 83

تجربه بیست و شش سال گذشته و دهها مصیبت کوچک و بزرگی که بر سر مردم ایران آمده و تحقير ملت و انزواي سياسي ايران را در پي داشته نشان میدهد که تنها یک راه قطعی برای رفع این بحران و رهائی ملت رنجدیده ایران وجود دارد :

شکل گیری حکومتی دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر

Continue reading “فراخوان ملی برگزاری رفراندم – آذر 83”

حرفها گفته شده: محسن سازگارا – پیمانه

بسياری از آنچه می خواهم بگويم گفته شده مهم است که به ياد بياوريم چه کسی سينه سپر کرد و گفت .فردا که از شر اين جمع ناپاک و نابخرد خلاص شويم به وجود کسانی چون اینان نیاز خواهیم داشت. بله من هم میدانم محسن سازگارا همان کسی است که سپاه را پايه گذاری کرد. تند نرويم خيلی ها اشتباه کردند و تنها تعداد اندکی به اشتباه خود اعتراف کردند .و با شجاعت در برابر اين گرگها ی بيشرم و اين روباه های پست ايستادند که به قول مولوی ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی از این خواب گران

«PDّّF»این بار قسمت اول اين سخنرانی را از روی فايل
تايپ میکنم که کار بسيار وقت گيری است ولی فکر ميکنم ارزشش را دارد چون در اين قالب امکان پخش شدنش بيشتر است.

باهم بخش اول اين نوشته را از محسن سازگارا می خوانيم.
اين مقاله چند روز قبل از زندانی شدن دکتر سازگارا برای مجله مهرگان فرستاده شد.
دو سال پيش در همين روزها در سخنرانی در دانشگاه صنعتی اميرکبيرتحت عنوان پايان تحقير ملی نشان دادم که در اين مملکت در هر لباس و منصب و شکل و شمايل و هر سن و سال و هر موقعيتی که باشيد صبح تا شام تحقير می شويد زن بود ن خود گناه است و زن ها خود دچار تحقير مضاعف نيز هستند برای جوانان تنها جوانی و شادابی جرم است و نوعی ديگر از تحقير را تحمل می کنند فقرا با فقر و ثروتمتدان با ثروتشان تحقير می شوند دانشمندان با توهين به علم و دانششان و مردم عادی کوچه و بازاربا زورگويی روزمره عمال حکومت تحقير می شوند. در آن سخنرانی ليست بلتدبالايی شامل نزديک به چهل نوع تحقير را ارايه دادم و ريشه اين تحقير ملی را به استبداد مربوط دانستم.از جزوه چرا با استبداد مخالفيم مرحوم مهندس بازرگان که بخشی از مدافعات او در دادگاه حکومت شاه است کمک گرفتم و سعی کردم نشان دهم که در نظام استبدادی خواست اراده و و سخن يک فرد عين قانون تلقی می شود و مردم نيز ناچار از تبعيت هستند . حکومت استبدادی هم به تبع فرد مستبد نظامی خودسر و زورگو می شود که به هيچ قانونی پايبند نيست (حتی قانون هايی که خودشان ميگذارند هم به راحتی شکسته می شود از اين روست که نظامهای استبدادی فاسد و ناکارآمد نيز هستند-يادداشت پيمانه)و قانون را هم ملعبه دست خود می خواهد که از اين نطفه انواع تحقيرها متولد می شود. پايان تحقير ملی را هم به پايان استبداد و تولد دموکراسی و حاکميت قانون و جايگزينی نظامی دموکراتيک مبتنی بر آزادی فردی و محترم دانستن فرد و حقوق او بخصوص مالکيت و آزادی رقابت اقتصادی احاله کردم . اما اعتراف می کنم که در طول دو سال گذشته بارها و بارها گريبان خود را بر سر اين سخنرانی گرفته ام . زيرا يک سوال اساسی در ذهن من مطرح شده که با اين تيوری پايان تحقير ملی سعی کرده ام به آن پاسخ دهم اما تا همين يک ماه پيش پاسخ قانع کننده ای برای آن نداشتم . سوال من اين بود که نفرت عجيبی که در جامعه ما بخصوص نسل جوان نسبت به حکومت و حکومتگران وجود دارد از کجا ناشی می شود ؟ کيفيت عجيبی در جامعه ما هست بخصوص در ميان جوانان. مسيله فقط ناراحتی از يک حکومت بی تفاوتی يامخالفت با آن نيست. نوعی نفرت در ميان آحاد جامعه نسبت به حکومت موج می زند.
شهروندان اين کشوربا تعبير اينا يعنی اين ها از حاکمين ياد می کنند و اگر احساس کنند که کسی از جنس «اينا» است در کوچه و خيابان اتوبوس و تاکسی فروشگاه و رستوران مدرسه و دانشگاه از او فاصله می گيرند که اين فاصله گیری مبين حچم عظيمی از نفرت است که بسيار هم خطرناک است. من در توجيه اين مسيله سعی کردم از ﺗﺌوری تحقير ملی خود مبتی بر استبداد کمک بگيرم اما پاسخ هايم خودم را هم قانع نمی کرد. يعنی اولا اين حچم نفرت تناسبی با فرآيند تحقيرآميز حکومت استبدادی ندارد و ثانيا کاستی اين ﺗﺌوری را می توان در مقايسه با حکومت شاه و ساير حکومت های استبدادی اين مملکت مشاهده کرد اگر عملکرد شاهان فبلی ايران در پرده ابهام تاريخ قرار دارد حکومت محمد رضاشاه را نسل من به خوبی به ياد دارد. اين درست است که محمد رضاشاه هم مستبد بود ﺗﺌوری حکومت استبدادی او هم چه فرمان يزدان چه فرمان شاه بود او هم هر روز آيه جديدی نازل ميکرد و خودش را سقف خواست و آگاهی مردم می دانست به همين دليل هم مردم در حکومت او هم تحقير می شدند و در نتيجه از او متنفر بودند که حاصل اين تنفر هم انقلاب و سرنگونی نظام بود اما واقع بينانه بايد کفت حچم نفرت از حکومت کنونی به تنهايی بسيار بيش از آن دوره است. بنابراين ﺗﺌوری
حکومت استبدادی و تحقیر ملی پاسخ گو نيست.